دعای روز چهاردهم ماه رمضان + دانلود صوت دعا
دعای روز چهاردهم ماه رمضان + دانلود صوت دعا

دعای روز چهاردهم ماه رمضان + دانلود صوت دعا
دعای روز چهاردهم ماه مبارک رمضان
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهمّ لا تؤاخِذْنی فیهِ بالعَثراتِ واقِلْنی فیهِ من الخَطایا والهَفَواتِ ولا تَجْعَلْنی فیه غَرَضاً للبلایا والآفاتِ بِعِزّتِکَ یا عزّ المسْلمین
خدایا، مرا در این ماه بر لغزش ها مؤاخذه مکن و از خطاها و افتادن در گناهان من در گذر و هدف بلاها و آفات قرار مده، به عزّتت ای عزّت مسلمانان.
قال امیرالمومنین علیه السلام
کم من صائم لیس له من صیامه الا الجوع و الظما و کم من قائم لیس له من قیامه الا السهر و العناء.
امام على علیه السلام فرمود:
چه بسا روزه دارى که از روزه اش جز گرسنگى و تشنگى بهره اى ندارد و چه بسا شب زنده دارى که از نمازش جز بی خوابى و سختى سودى نمی برد.
نهج البلاغه، حکمت ۱۴۵
حکایت های شیرین و آموزنده
سه زن و پسرهایشان!
سه نفر زن می خواستند از سر چاه آب بیاورند.
در فاصله ای نه چندان دور از آن ها پیر مرد دنیا دیده ای نشسته بود و می شنید که هریک از زن ها چه طور از پسرانشان تعریف می کنند.
زن اول گفت : پسرم چنان در حرکات اکروباتی ماهر است که هیچ کس به پای او نمی رسد.
حکایت های شیرین و آموزنده
دومی گفت : پسر من مثل بلبل اواز می خواند. هیچ کس پیدا نمی شود که صدایی به این قشنگی داشته باشد .
هنگامی که زن سوم سکوت کرد، آن دو از او پرسیدند :
پس تو چرا از پسرت چیزی نمی گویی؟
حکایت های شیرین و آموزنده
زن جواب داد : در پسرم چیز خاصی برای تعریف کردن نیست. او فقط یک پسر معمولی است .ذاتا هیچ صفت بارزی ندارد.
سه زن سطل هایشان را پر کردند و به خانه رفتند .
پیرمرد هم آهسته به دنبالشان راه افتاد. سطل ها سنگین و دست های کار کرده زن ها ضعیف بود .
به همین خاطر وسط راه ایستادند تا کمی استراحت کنند؛
حکایت های شیرین و آموزنده
چون کمرهایشان به سختی درد گرفته بود. در همین موقع پسرهای هر سه زن از راه رسدند.
پسر اول روی دست هایش ایستاد و شروع کرد به پا دوچرخه زدن.
زن ها فریاد کشیدند: عجب پسر ماهر و زرنگی است!
حکایت های شیرین و آموزنده
پسر دوم هم مانند یک بلبل شروع به خواندن کرد و زن ها با شوق و ذوق در حالی که اشک در چشمانشان حلقه زده بود، به صدای او گوش دادند.
پسر سوم به سوی مادرش دوید. سطل را بلند کرد و آن را به خانه برد.
در همین موقع زن ها از پیرمرد پرسیدند: نظرت در مورد این پسرها چیست؟
حکایت های شیرین و آموزنده
پیرمرد با تعجب پرسید: منظورتان کدام پسرهاست؟ من که اینجا فقط یک پسر می بینم.
2- دیدگاه هایی که خلاف قوانین جمهوری اسلامی ایران باشند، تائید نخواهند شد.
3- از نوشتن دیدگاه هایی که ارتباطی با این مطلب ندارند خودداری کنید.