دعای روز بیست و ششم ماه رمضان + دانلود صوت دعا
دعای روز بیست و ششم ماه رمضان + دانلود صوت دعا
دعای روز بیست و ششم ماه مبارک رمضان
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهمّ اجْعَل سَعْیی فیهِ مَشْکوراً وذَنْبی فیهِ مَغْفوراً وعَملی فیهِ مَقْبولاً وعَیْبی فیهِ مَسْتوراً یا أسْمَعِ السّامعین
خدایا، کوششم را در این ماه مورد سپاس و گناهم را آمرزیده و عملم را پذیرفته و عیبم را پوشیده قرار ده، ای شنواترین شنوایان.
قال الکاظم (علیه السلام)
رجب نهر فى الجنه اشد بیاضا من اللبن و احلى من العسل فمن صام یوما من رجب سقاه الله من ذلک النهر.
امام کاظم (علیه السلام) فرمود:
رجب نام نهرى است در بهشت از شیر سفیدتر و از عسل شیرین تر هرکس یک روز از ماه رجب را روزه بگیرد خداوند از آن نهر به او می نوشاند.
من لا یحضره الفقیه ج ۲ ص ۵۶ ح ۲
وسائل الشیعه ج ۷ ص ۳۵۰ ح ۳
از بهلول بیاموزیم
شیخ، برای سیر و سیاحت، از شهر بغداد با عده ای از مریدانش بیرون رفت.
شیخ یاد بهلول افتاد و احوالش را پرسید. گفتند: مردی دیوانه است.
گفت: او را بیاورید با او کار دارم.
پس از جستجو بهلول را در صحرا پیدا کردند. شیخ پیش او رفت و سلام کرد.
بهلول جواب سلام را داد و پرسید: چه کسی هستی؟ عرض کرد: منم شیخ جنید بغدادی.
فرمود: تویی شیخ بغداد که مردم را ارشاد میکنی؟ عرض کرد: آری.
از بهلول بیاموزیم
بهلول فرمود: غذایت را چگونه میخوری؟
عرض کرد: اول «بسمالله» میگویم و از پیش خود میخورم و لقمه کوچک برمیدارم،
به طرف راست دهان میگذارم و آهسته میجوم و به دیگران نظر نمیکنم
و در موقع خوردن از یاد حق غافل نمیشوم و هر لقمه که میخورم «بسمالله» میگویم
و در اول و آخر دست میشویم.
بهلول بلندشد و فرمود: تو میخواهی که مرشد خلق باشی؟ در صورتی که هنوز غذا خوردن نمیدانی سپس به راه خود رفت.
مریدان به شیخ گفتند: یا شیخ این مرد دیوانه است.
از بهلول بیاموزیم
خندید و گفت: سخن راست باید ازدیوانه شنید و به دنبال بهلول رفت تا به او رسید.
بهلول پرسید: چه کسی هستی؟ جواب داد: شیخ بغدادی که طعام خوردن خود را نمیداند.
بهلول فرمود: آیا سخن گفتن خود را میدانی؟
عرض کرد: آری. سخن به اندازه میگویم و بیحساب نمیگویم و به قدر فهم مستمعان میگویم
و خلق را به خدا و رسول دعوت میکنم و چندان سخن نمیگویم که مردم از من ملول شوند
و دقایق علوم ظاهر و باطن را رعایت میکنم. پس هر چه تعلق به آداب کلام داشت بیان کرد.
از بهلول بیاموزیم
بهلول گفت: گذشته از طعام خوردن، سخن گفتن را هم نمیدانی سپس برخاست و برفت.
مریدان گفتند: یا شیخ دیدی این مرد دیوانه است؟ تو از دیوانه چه توقع داری؟
جنید گفت: مرا با او کار است، شما نمیدانید.
باز به دنبال او رفت تا به او رسید. بهلول گفت از من چه میخواهی؟
تو که آداب طعام خوردن و سخن گفتن خود را نمیدانی،
آیا آداب خوابیدن خود را میدانی؟
از بهلول بیاموزیم
عرض کرد: آری. چون از نماز عشا فارغ شدم داخل جامه خواب میشوم و….
پس آنچه آداب خوابیدن که از حضرت رسول (صلی الله علیه وآله) رسیده بود بیان کرد.
بهلول گفت: فهمیدم که آداب خوابیدن را هم نمیدانی.
خواست برخیزد که جنید دامنش را گرفت و گفت: ای بهلول من هیچ نمیدانم، تو قربه الی الله مرا بیاموز.
بهلول گفت: چون به نادانی خود اعتراف کردی به تو می آموزم.
اینها که تو گفتی همه فرع است.
اصل در خوردن طعام آن است :که لقمه حلال باشد و اگر حرام باشد صدتا از اینگونه آداب رابه جا بیاوری فایده ندارد و سبب تاریکی دل میشود.
جنید گفت: جزاک الله خیراً!
و ادامه داد: در سخن گفتن باید دل پاک و نیت درست باشد وگرنه هر چه که بگویی وبال گردنت میشود.
پس سکوت و خاموشی بهتر و نیکوتر است.
و در خواب نیز اصل این است: که در وقت خوابیدن در دل تو بغض و کینه و حسد هیچ بشری (دوست، همسر، فرزند، والدین، همکار، ….) نباشد.
2- دیدگاه هایی که خلاف قوانین جمهوری اسلامی ایران باشند، تائید نخواهند شد.
3- از نوشتن دیدگاه هایی که ارتباطی با این مطلب ندارند خودداری کنید.